واقعا فکر نمیکردم این حجم احساسات رو سر مرگ یه کاراکتر فیکشنال تجربه کنم ولی کردم. البته دلیلشم میدونم چرا و شاید یه موقع بیام بنویسم. ولی خب برام جالب بود که چقدر تاثیر گذاشت روم و اصلا و ابدا فکر نمیکردم اینجوری واکنش نشون بدم. یعنی قبلا سر مرگ کاراکترا ناراحت شدم بعد یه ساعت اینا یادم رفته، این دقعه از دیروز صبح تا امروز عصر اینا هردفعه یادم میفتاد اشکم درمیومد. :))) اصلا خیلی عجیب بود. البته الان که فهمیدم چرا انقدر ناراحت شدم و چرا انقدر احساس وابستگی میکردم حالم خیلی بهتره. یعنی وقتی فهمیدم دلیل احساساتم چی بوده.
۳۰ شهریور ۱۴۰۲