شروع که کردم به درس خوندن البته نه مثل "کنکوری" خیلی اروم و اونقد منسجم درس نمیکنم ولی خب.
داشتم جزوه های المپیاد رو نگاه میکردم قشنگ جوری ناراحتم کرد یه نوع غم جدیدیه. شاید بتونم بهش بگم حسرت. خسرت از این که چقدر وضعم خوب بود و چقدر کرونا نابودش کرد. منی که ایرجی میگفت دهم طلا میشم رسیدم به هیچ جا ازش افسردگی نصیبم شد و بس. ناراحتم و عصبانیم از خودم که نتونستم به جایی برسونمش و الانم کاری نمیکنم. ولی خب گذشت دیگه نه من نه کس دیگه ای کاری میتونه بکنه.
۱۶ دی ۱۴۰۰