آبشار یخ

Feels like a storm is gathering inside my chest

آبشار یخ

Feels like a storm is gathering inside my chest

آبشار یخ

چیزی بگو از آتش و آغاز
آزادی پرنده و پرواز
یعنی به من امید بده باز
حتی اگر وجود ندارد...

بایگانی

صد و هفدهمین قطره

داره شیش میشه، نمیدونم چرا خوابم نمیبره گشنمه؟ اعصابم خرده؟ ولی میدونمم ذهنم شدیدا مشغول همه چیزه، از اون مواقعیه که میخوام داد بزنم خفه شو و دیگه فکری نباشه.
پ.ن: ساعت هفت و نیم باید پاشم.

 

منتظرم حرفشون تموم شه و بیان بیرون، فکر میکردم زیادی احساساتی شدم اما الان بعد از ترکیدن بغضم پیشش فهمیدم چه مدت زیادیه سعی کردم یه تنه سد بکشم جلوی تمام احساساتم. خب معلومه خستم. سبک شدم حداقل. 

 

نوشته ۴ دی ۱۳۹۹

 

واقعا برام عجیب بود و تحت تاثیر قرار گرفتم که چقدر ساده تونست احساساتم رو به خودم نشون بده الان میفهمم خیلی اوقات که سوال میپرسن ازت خودشون رو جواب رو میدونن میخوان به تو بفهمونن ولی. 

 

۵ دی ۱۳۹۹

  • قطــره یخـــ