تو زندگیم انقدر احساساتم باهم در تناقض نبودن. همزمان حس شکست میکنم و از طرفی بعضی اوقات ذوقم رو برای چیزای کوچیک میبینم.
ولی چیزی که بیشتر از همه هست حس اینه که آدما رو ناامید کردم. این که میبینم همه چقدر در تلاشن که من بهتر بشم و من خودم کاری نمیکنم. من تو زندگیم مفید نبودم و این همه آدم تلاش کردن و امید داشتن بهم و من اینجا نشستم... بدون هیچی. فکر کردن به این بدتر از همه چیزه.
۲۰ آذر ۱۳۹۹