در حال حاضر ازاردهنده ترین مطلب برام اسیب پذیر بودنم نسبت به مسائل روزمرهس. هنوزم حس میکنم خسته ام و این روند هر روز داره بدتر میشه و میدونم که با توجه به این که قرار نیست کلاس نداشته باشیم این دوهفته یا خیلی بهتر میشم یا بدتر.
میدونی راست میگفت.
میگفت سخت میگیری به خودت.
سخت میگیرم چون فرصتی برای اشتباه کردن بهم داده نشد. سخت میگیرم چون این چیزیه که عادت کردم بهش. سخت میگیرم چون بالاخره یکی باید قوی بمونه برای بقیه.
یه روزی میشکنم، همین الانم دارم نفس نفس میزنم و خستهام اما یه روزی دیگه نمیتونم حتی یه قدم دیگه بردارم و میدونم که اون روز خودمو به یه گوشه میرسونم و دور از چشم بقیه.
هنوزم خستم. خیلی خسته تر از چیزی که باید باشم. و از این وضعیت خودم متنفرم.
پ.ن: مثل این که جدی سردرد عصبی پیدا کردم.
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹