- تو مث اورژانس برای موجودات درک نشده و تنهای دنیا میمونی.
+ وات؟
- یه حالتی ک عه این هست تنهاست هیچکس نمیفهمتش من باهاش مصاحبت کنم-
۲۴ تیر ۱۴۰۲
Heard it from another room
Eyes were waking up
Just to fall asleep
Lost like suicide
Laid down in your garden bed
With a broken neck
Face my broken gift
Just like suicide
And my last debt
Was my last breathe
Lent to finish her
Finish her
She lived like a martyr - how she flies, so sweetly
She lived like a martyr but she dies
Just like suicide
Bit down on the bullet now
How it tastes so sour
Had to think of something sweet
Love's like suicide
Safe outside my gilded cage
With an ounce of pain
I wield a ton of rage
Just like suicide
With eyes of blood
And bitter blue
I feel for you
I feel for you...
She lived like a martyr - how she flies,so sweetly
She lived like a martyr, but she dies
Just like suicide
۱۴ تیر ۱۴۰۲
اعصابم خرده. سر نمره ها اعصابم خرده. چون انتظارم از خودم بالاتره ولی هر دفعه باید به خودم بگم که این نمره ها از هیچی درس نخوندن اومدن. من درس رو دوست دارم. مسئله حل کردن برام جذابه چالش ذهنی برام جذابه، این که آدم به قول معروف "نرد" ی باشم اصلا برام مشکلی نداره. ولی کاش پشتکار درس خوندنشم داشتم. من بدون درس خوندن جزو بهترین های کلاسم اما اگه یکم تایم میذاشتم میتونستم خیلی بهترم باشم. کاش میتونستم برنامه ریزی داشته باشم.
دلم میخواد اینجا بیشتر بنویسم. تابستون تازه شروع شده و دلم میخواد هیچکاری نکنم. احساس میکنم دلم نمیخواد ذره ای هیجان باشه تو زندگیم. این چیز بدیه یا نه؟ نمیدونم. حقیقتا هم برام مهم نی.
۱۴ تیر ۱۴۰۲